آخرین مطالب

اخلاق قرآنی

اخلاق در قرآن | شکرگزاری

اخلاق در قرآن | شکرگزاری

 شکر در لغت به معنای شناخت نعمت و سپاس‌گزاری از منعم است. [۱] شکر و ثنای الهی را انجام دادن اعمال نیک در برابر منعِم دانسته‌اند. راغب گفته تصور نعمت در ذهن و اظهار آن در گفتار و کردار است. [۲] شکر به معناى شناختن احسان و نشر آن و ستایش صاحب آن، یا تصور نعمت و آشکار کردن آن و ضدّ کفر، به معناى فراموش کردن نعمت و پوشاندن آن دانسته‌اند. [۳] به گفته‌اى شکر، مقلوب کشر به معناى کشف است [۴] و به نقلى، معناى اصلى شکر، خشنودى به اندک است. [۵] برخى، شکر را سه گونه دانسته‌اند: ۱. شکر قلب که تصور نعمت است؛ ۲. شکر زبان که ستایش منعم است؛ ۳. شکر دیگر اعضاى بدن که احسان به منعم به اندازه استحقاق است. [۶] شکر در برابر خدا به معناى اعتراف به نعمت الهى و انجام طاعت و ترک معصیت است، از این رو به دو قسم شکر زبانى و شکر عملى قسمت مى‌شود. [۷] واژه‌هاى «مدح» و «حمد» معنایى نزدیک به شکر دارند. درباره تفاوت آن‌ها گفته‌اند: «حمد اخص از مدح و اعم از شکر است، زیرا مدح به اوصاف و افعال اختیارى و غیر اختیارى تعلق مى‌گیرد؛ براى مثال، انسان را هم به جهت سپیدرویى یا بلندقامتى‌اش مدح مى‌کنند، هم به جهت سخاوتش، اما حمد تنها در کمالات اختیارى کاربرد دارد.»[۸] از سویى، شکر تنها در برابر نعمت است، ولى حمد مى‌تواند در برابر هر صفت یا فعل پسندیده‌اى باشد. [۹] برخى نیز از جهتى دیگر، شکر را اعم از حمد دانسته‌اند، زیرا حمد همواره زبانى است؛ بر خلاف شکر که زبانى، جوارحى و قلبى است. [۱۰] مشتقات ماده شکر، ۷۵ بار در ۳۵ سوره و ۶۹ آیه از قرآن کریم به کار رفته‌اند و در آن‌ها از سه گونه شکرگزارى سخن به میان آمده است:  ۱شکرگزارى خدا از بندگانش در برابر کارهاى نیکوى ایشان که به معناى پاداش و ستایش نیکوى بندگان است [۱۱] و دو اسم «شکور» و «شاکر» از اسماى الهى بیانگر آنند؛ (بقره: ۱۵۸؛ تغابن: ۱۷) ◾️{إن تُقْرِضُواْ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ} [التغابن: ۱۷] ◽️«اگر به خدا قرض‌‏الحسنه‏‌اى بدهید، آن را برایتان چندین برابر می‌سازد، و شما را مى‏‌آمرزد. خداوند سپاس‌گزار و بردبار است (و او از بندگانش به وسیله دادن پاداش‌هاى عظیم تشکّر می‌نماید، و در پرتو بردبارى خود، در عقوبت بندگان تعجیل نمی‌فرماید، و بلکه گناهان‌شان را می‌بخشاید.)»  ۲شکرگزارى بندگان از خدا که در آیاتى فراوان به آن اشاره شده و در آن‌ها از موضوعاتى همچون بیان وجوب و اهمیت شکرگزارى (بقره: ۱۵۲؛ نحل: ۱۱۴)، راه‌هاى شکرگزارى (انعام: ۵۲ – ۵۳)، متعلقات شکر (نحل: ۷۸)، کمّیت شکر و شاکران (بقره: ۲۴۳؛ اعراف: ۱۰)، آثار شکرگزارى (ابراهیم: ۷) و پیامدهاى ناسپاسى (نحل: ۱۱۲) سخن به میان آمده است: ◾️{فاذْکُرُونىِ أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُواْ لىِ وَ لَا تَکْفُرُونِ} [البقره: ۱۵۲] ◽️«پس مرا یاد کنید (با طاعت و عبادت و دورى از معاصى، به دل و زبان و قلم و قدم، و سیر در آفاق و انفس، جهت کشف عظمت و قدرت من) تا من نیز شما را یاد کنم (با اعطا ثواب و گشایش ابواب سعادت و خیرات و ادامه پیروزى و قدرت و نعمت) و از من سپاس‌گزارى کنید (و با گفتار و کردار، شکرگزار انعام و احسان من باشید) و از من ناسپاسى مکنید (و نعمت‌هاى مرا نادیده مگیرید.)»  ۳شکرگزارى انسان‌ها از یکدیگر. (لقمان: ۱۴؛ انسان: ۹) در آیاتى نیز مشتقات واژه کفر به معناى کفران نعمت و ناسپاسى است. (هود: ۹؛ ابراهیم: ۷) ◾️{و وَصَّیْنَا الْانسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلىَ‏ وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فىِ عَامَینْ‏ِ أَنِ اشْکُرْ لىِ وَ لِوَالِدَیْکَ إِلىَ‏َّ الْمَصِیرُ} [لقمان: ۱۴] ◽️«ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کرده‏‌ایم (که در حق ایشان نیک باشد و نیکى کند، به ویژه مادر، چرا که) مادرش بدو حامله شده است و هر دم به ضعف و سستى تازه‏‌اى دچار آمده است. پایان دوران شیرخوارگى او دو سال است (و در این دو سال نیز، کودک شیر، یعنى شیره جان مادر را می‌نوشد. مادر در این مدّت ۳۳ ماهه حمل و شیرخوارگى، مهمّ‌ترین خدمات و بزرگ‌ترین فداکارى را مبذول می‌دارد. لذا به انسان توصیه ما این است) که هم سپاس‌گزار من و هم سپاس‌گزار پدر و مادرت باش، و (بدان که سرانجام) بازگشت به سوى من است (و نیکان را جزا و بدان را سزا می‌دهم.) تعدادی از راه‌های شکرگزاری: ۱. با استقامت در دین و رویگردانى از ارتداد: ▪️{وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ} [آل‏ عمران: ۱۴۴] ۲. با اطاعت و اداى تکالیف الهى: ▪️{یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَ إِنْ کُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضى‏ أَوْ عَلى‏ سَفَرٍ أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَ لِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ} [المائده: ۶] ۳. با پرهیز از شرک و پیروى از توحید: ▪️{وَ اتَّبَعْتُ مِلَّهَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْ‏ءٍ ذلِکَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ عَلَیْنا وَ عَلَى النَّاسِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَشْکُرُونَ} [یوسف: ۳۸] ۴. با ایمان به خداوند: ▪️{ما یَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ…} [نساء: ۱۴۷] ۵. با رعایت تقوا: ▪️{…فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ} [آل‏ عمران: ۱۲۳] ۶. با توحید و اعتقاد به یکتایى خداوند، عالی‌ترین جلوه شکرگزارى به درگاه خدا: ▪️{قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَهً لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ} [انعام: ۶۴ – ۶۳] ۷. با حکمت: ▪️{وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ…} [لقمان: ۱۲] ۸. با جهاد در راه الله متعال: ▪️{…وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ… وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ} [آل‏ عمران: ۱۴۲ – ۱۴۵] ۹. با دعا: ▪️{قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ

  • کد مطلب : 535
  • تیر ۳۰, ۱۴۰۳ - 11:53 ب.ظ
  • 354 بازدید
  • اخلاق در قرآن | حسد

    اخلاق در قرآن | حسد

    بسم الله الرّحمن الرّحیم اللّهم صل علی سیّدنا محمّد و علی آل سیّدنا محمّد وصحبه و سلم تسلیماً ۱️⃣ حسد: «حسد» در اصل به معنى پوست است [۱] و در اصطلاح، حالتى در قلب است که زوال نعمت از کسى یا نرسیدن خیر به او آرزو شود؛ [۲] خواه همراه با آرزوى رسیدن آن نعمت به شخص حاسد باشد یا نباشد [۳]. درباره نامگذارى حسد براى این مفهوم گفته شده است که حسد همانند کنه‌اى که پوست را سوراخ کرده و از خون مى‌مکد، قلب آدمى را مى‌شکافد و تهى مى‌کند [۴]. حسد به معناى آرزوىِ نابودی نعمت‌ها و داشته‌هاى دیگران و خواستن نعمت فقط برای خود است [۵]. وجود این خصلت در شخص گاه با تلاش براى نابودى داشته‌های دیگران همراه می‌شود [۶]. حسادت در بالاترین مراتب خود، باعث رنج بردن شخص از نیک‌بختى دیگران می‌شود [۷]. همه ملت‌ها حسد را نکوهیده‌اند [۸] و همین دلیلی قوی بر ضد فطرت بودن آن است و در دوره جاهلیت نیز آن را یکى از صفات ناپسند مى‌شمردند [۹]. واژه حسد ۵ بار در قرآن به کار رفته است (بقره/۱۰۹؛ نساء/۵۴؛ فتح/۱۵ و فلق/۵ (دوبار)). ◾️ {ودَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیرٌ} (بقره/۱۰۹) ◽️«بسیارى از اهل کتاب با آنکه حقیقت بر آنها آشکار شده، از روى حسد، دوست دارند شما را پس از ایمان آوردنتان به کفر بازگردانند. عفو کنید و گذشت کنید، تا خدا فرمانش را بیاورد، که او بر هر کارى تواناست.» در این آیه عظیم یادآور می‌شود که اهل کتاب خواهان نابودی ایمان مسلمانان هستند و برای این نابودی نهایت تلاش خود را نموده و می‌نمایند. نکته مهم اینجاست که این حسادت با وجود علم به حقیقت اسلام می‌باشد و همین، نشانه کینه و دشمنی عظیم آنها با مسلمان است و نشان از آن دارد که حسد، از عوامل انکار حق و عاملى براى مبارزه با ایمان و حق و حقیقت است. نکته مهم دیگر این است که الله متعال مسلمانان را به عفو و گذشت در مقابل این رذیله دعوت می‌نماید. یکی از طرح‌های پلید اهل کتاب از اوایل اسلام تا فتح اندلس و تا به امروز ترویج الحاد و فساد در میان مسلمانان و شبهه‌سازی و شبهه‌پراکنی درباره قرآن و سنت و… است که امروزه با وجود فضای مجازی در کانال‌ها و سایت‌ها و شبکه‌های ماهواره‌‌ای و… توسط برده‌های فکری آنها در بلاد اسلامی ترویج می‌شود. ◾️{أ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِینَ أُوتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ هَؤُلَاءِ أَهْدَى‏ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ سَبِیلاً (۵۱) … أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً (۵۴) (النساء) ◽️«آیا به کسانى که بهره‏اى اندک از [دانش‏] کتاب [تورات و انجیل‏] به آنان داده شده ننگریستى که به هر معبودى غیر خدا، و هر طغیان گرى ایمان مى‏آورند؟! و درباره کسانى که کافر شده‏اند، مى‏گویند: آنان از کسانى که ایمان [به قرآن و پیامبر] آورده‏اند، راه یافته‏ترند. (۵۱) … یا بر مردم به خاطر نعمتى که خدا از فضل خویش به آنان ارزانى داشته حسد مى‏برند؟ در حالى که ما به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و فرمانروایى بزرگ ارزانى داشتیم.» (۵۴) در اینجا نیز همسویى اهل کتاب (یهود) با کافران و تصدیق عقاید آنان، برخاسته از حسادتشان به پیامبر (صلی الله علیه وسلم) و مسلمانان نشان داده شده است. ◾️{قلْ أَعُوذُ بِرَبّ‏ِ الْفَلَقِ (۱) … وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ (۵)} (الفلق) ◽️ «بگو: پناه مى‌‏برم به پروردگار سپیده صبح. (۱) و از شرّ حسود وقتى که حسودى مى‌‏کند.» (۵) پناه‌بردن به الله متعال از شرّ حسادت حسودان، سفارش الهى به پیامبر (صلی الله علیه و سلم) به صورت خاص و مومنان به صورت عام است. حسادت، مایه روى‌آوردن انسان به شرّآفرینى بر ضدّ دیگران است و تنها راه علاج آن، پناه‌بردن به الله متعال و توحید و ایمان خالص به او (الله متعال) است. نتیجه‌ای که عیان است، حسادت منتهی به شر است و یک رذیله اخلاقی است که اگر درمان نشود جهانی را نابود خواهد نمود. اتوجه به مفهوم و معنی «حسد» آیات زیادی داریم که مفهوم «حسد» را می‌رساند (در تفسیر و مفاهیم مربوط به آیات در کنار ریشه اصلی و مشتقات کلمه، مفهوم و مفاهیم عبارت و آیات نیز وجود دارد). مثال ۱: حسادت برادران حضرت یوسف و نفرت شدید آنان از او، در واکنش به محبت بیش از اندازه حضرت یعقوب به وی و تأکید قرآن بر شیطانی‌بودن این رفتار نیز از آیه هشتم سوره یوسف دریافت می‌شود: ◾️{لقَدْ کاَنَ فىِ یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ ءَایَاتٌ لِّلسَّائلِینَ (۷) إِذْ قَالُواْ لَیُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلىَ أَبِینَا مِنَّا وَ نحَْنُ عُصْبَهٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِى ضَلَالٍ مُّبِینٍ (۸) اقْتُلُواْ یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا یخَْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِینَ (۹)} (یوسف) ◽️«در داستان یوسف و برادرانش براى آنان که از آن پرسیده‏‌اند عبرت‌هاست. (۷) آن گاه که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب‏تر از ما هستند، حال آنکه ما خود گروهى نیرومندیم. پدرمان در گمراهى آشکارى است. (۸) یوسف را بکشید، یا در سرزمینى دیگرش بیندازید تا پدر خاص شما گردد و از آن پس مردمى شایسته به شمار آیید. (۹)» مثال ۲: غمگین شدن از خوشی دیگری و شاد شدن از بدبختی او، که آیه ۱۲۰ سوره آل عمران حاکی از آن است، با مفهوم حسد ملازمت دارد: ◾️{إن تمَْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیًْا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ محُِیطٌ} (آل‌عمران/۱۲۰) ◽️«اگر خیرى به شما رسد اندوهگین شوند و اگر به مصیبتى گرفتار آیید شادمان گردند. اگر شکیبایى ورزید و پرهیزگارى کنید از مکرشان به شما زیانى نرسد که خدا بر هر کارى که مى‏کنند احاطه دارد.» حال با توجه به ریشه و مشتقات «حسد» و مفاهیم عبارات و موضوعات و آیات در سوره‌ها و کل قرآن چند مورد از آثار حسد را می‌آوریم. آثار حسد: ۱. اختلاف در دین‏: (بقره/۲۱۳)؛ (آل‏‌عمران/۱۹). ۲. اعراض از ایمان به محمّد (صلى الله علیه و سلم‏): (نساء/۵۴ و ۵۵) ۳. انکار حق‏: (بقره/۱۰۹) ۴.

  • کد مطلب : 525
  • خرداد ۱, ۱۴۰۳ - 10:36 ب.ظ
  • 223 بازدید
  • قرآن، رسانه‌ای اخلاق مدار

    قرآن، رسانه‌ای اخلاق مدار

    مقدمه اگر اندکی به پیرامون خود و دگرگونی‌های آن بنگریم، وسایل ارتباط‌جمعی و ابزارهای رسانه‌ای نوین مانند اینترنت و ماهواره را می‌بینیم، درون‌مایه و ماهیت بنیادین این رسانه‌ها و رسانه‌های گذشته یک‌ چیز است و آن ارتباط برای جابجایی داده‌هاست و این دستاورد نوینی نیست بلکه تاریخ پیدایش رسانه به زمان نیاز آدمی به دادوستد داده‌ها یا به گفته‌ای به آغاز زندگی اجتماعی آدم‌های نخستین برمی‌گردد، آنجا که آدمی پیش از ارتباط زبانی برای تفهیم خواسته‌ی خود به دیگران از حرکات دست و صورت و یا کشیدن نگاره‌هایی بهره می‌برده است. رسانه یک نیاز اجتماعی آدمیان است که هرگز از آن بی‌نیاز نبوده و نیستند؛ زیرا که آنان موجوداتی اجتماعی آفریده‌ شده‌اند: «یاأَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، «ای مردم! همانا ما شما را از مرد و زنی آفریده‌ایم و شما را از اقوام و قبائلی قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید»(حجرات، ۱۳) ولی ابزارها به فراخور روز تغییر و پیشرفت می‌کنند. رد پای رسانه را در قرآن می‌توان از همان گفت‌وگوهای نخستین خداوند با ملائکه در ارتباط با آفرینش آدم و آموزش «علم اسماء» به وی یافت؛ آنجا که می‌فرماید: «وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلَائِکهِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ * قَالُوا سُبْحَانَک لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّک أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکیمُ * قَالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کنْتُمْ تَکتُمُونَ»، «سپس به آدم نامهای (اشیاء و خواصّ و اسرار چیزهائی را که نوع انسان از لحاظ پیشرفت مادی و معنوی آمادگی فراگیری آن‌ها را داشت، به دل او الهام کرد و بدو) همه را آموخت. سپس آن‌ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‌گوئید (و خود را برای امر جانشینی از انسان بایسته‌تر می‌بینید) اسامی (و خواصّ و اسرار) این‌ها را برشمارید. فرشتگان گفتند: منزّهی تو، ما چیزی جز آنچه به ما آموخته‌ای نمی‌دانیم (و توانائی جانشینی را در زمین و استعداد اشتغال به امور مادی را نداریم و معترفیم که آدم موجودی شایسته‌تر از ما است و) تو دانا و حکیمی. فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌ها (و خواصّ و اسرار این) پدیده‌ها آگاه کن. هنگامی که آدم (فرمان خدا را لبّیک گفت و) فرشتگان را از (خواصّ و اسرار اشیاء و) پدیده‌ها آگاه کرد، خداوند فرمود: به شما نگفتم که من غیب (و راز) آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه شما آشکار می‌کنید یا پنهان می‌داشتید، نیز آگاهم؟»، (بقره، ۳۱-۳۳) از این آیات برداشت می‌شود که آدمی از همان آغاز آفرینش نخستین، رسانه (ابزار ارتباط) را می‌شناسد و از آن به شیوه‌ی فطری که خداوند در نهادش گذاشته است، بهره می‌برد؛ و شیوه‌ی بیان پی‌درپی اندیشه‌ها، نگرش‌ها و چگونگی انتقال رویدادها و رخدادهایی که در پیرامونش می‌گذرد را یاد گرفته و به کار می‌برد. آن زمان که آدمی نتوانسته خواسته و آرزویش را در پیکر الفاظ و واژه‌ها به زبان آورد، از حرکات و رفتارهایی بهره گرفته است، مانند اشاره، روشن کردن آتش، دهل‌زدن و … که برخی از این موارد امروزه نیز کاربرد دارد. (الوشلی، بی‌تا، ۱۶) در جنبه اجتماعی نیز خداوند مردمان‌ را آفریده تا با یکدیگر در ارتباط باشند در کنار همدیگر انس بگیرند و از اخبار و احوال همدیگر آگاه شوند؛ خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمْ مِنْ ذَکرٍ وَأُنْثَی وَجَعَلْنَاکمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا»، «ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریده‌ایم و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نموده‌ایم تا همدیگر را بشناسید»، (حجرات، ۱۳) خداوند ابزار این ارتباط را در اختیار آدمی نهاده و او را آموزش داده است؛ آنجا که می‌فرماید: «عَلَّمَهُ الْبَیانَ»، (رحمن، ۴) بنابراین دین اسلام به معنای تمام کلمه دینی رسانه‌ای است؛ زیرا مبنای آن بیان و دعوت و تبلیغ است، برخلاف دیگر ادیان مانند یهودیت که دین خود را در انحصار خود می‌داند و بنا را بر کتمان حق دانسته‌اند: «إِنَّ الَّذِینَ یکتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالْهُدَی مِنْ بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکتَابِ أُولَئِک یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ * إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَینُوا فَأُولَئِک أَتُوبُ عَلَیهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»، «بی‌گمان کسانی که پنهان می‌دارند آنچه را که از دلائل روشن و هدایت فرو فرستاده‌ایم، بعد از آن که آن را برای مردم در کتاب (تورات و انجیل) بیان و روشن نموده‌ایم، خدا و نفرین‌کنندگان (چه از میان فرشتگان و چه از میان مؤمنان انس و جان)، ایشان را نفرین می‌کنند (و خواستار طرد آنان از رحمت خدا خواهند شد). مگر کسانی که توبه کنند (از کتمان حق) و به اصلاح (حال خود و جبران مافات) بپردازند و (آنچه را که از اوصاف پیغمبر و اسلام و دیگر حقائق می‌دانستند و پنهان می‌کردند) آشکار سازند. چه توبه‌ی چنین کسانی را می‌پذیرم و من بسی توبه‌پذیر و مهربانم.» (بقره، ۱۵۹-۱۶۰) دین اسلام همان‌گونه که وظیفه‌ی اسوه و الگوی مردم را دعوت و تبلیغ مردم برای شنیدن پیام حق می‌داند، پیروان این دین را نیز به این فرمان یا به گفته‌ای به این کار رسانه‌ای فرا می‌خواند و «خیریت» و برتری این امت را در این دستور می‌داند: «کنْتُمْ خَیرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»، «شما (ای پیروان محمّد) بهترین امّتی هستید که به سود انسان‌ها آفریده شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به خدا ایمان دارید؛ و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که برآنند. ولی تنها عدّه‌ی کمی) از آنان با ایمان‌اند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظائف آن) هستند.»(آل‌عمران، ۱۱۰) بنابراین قرآن برجسته‌ترین و تاثیرگذارترین رسانه‌ای است که با پیشینه‌ای ۱۰۰۰ ساله همه جهانیان را در هر روزگاری هم‌سخن خود قرار می‌دهد و آنان را با شیوه و ابزارهای برگزیده، به فرمان‌های خود رهنمون می‌سازد. در این نوشتار پس از تعریف لغوی و اصطلاحی رسانه، به ویژگی‌های رسانه‌ای قرآن همچون برجسته‌ترین رسانه‌ی اسلامی پرداخته‌شده است. الف- تعریف رسانه چون سخن این نوشتار بررسی ویژگی‌های رسانه در قرآن است و رسانه واژه‌ای فارسی است، بنابراین بایسته است برابرنهاده آن را در لغت و اصطلاح زبان عربی که همانا زبان قرآن

  • کد مطلب : 528
  • فروردین ۳۰, ۱۴۰۳ - 12:46 ب.ظ
  • 263 بازدید