آخرین مطالب

تقوای خدا

جامع‌ترین تعریف از کلمه‌ی تقوا را شاید می‌توان گفت که استاد شهید سید قطب «رح» بیان کرده است ایشان می‌فرمایند: «تقوا یعنی حساسیّت به گناه». انسان چون به نوعی از مواد حساسیّت داشته باشد به محض ارتباط با بدنش دچار اختلالاتی می‌شود و به طور ناگهانی تنظیمات بدنش از هم می‌پاشد و جهت حل آن دست به […]

اشتراک گذاری
24 اسفند 1402
25 بازدید
کد مطلب : 410

جامع‌ترین تعریف از کلمه‌ی تقوا را شاید می‌توان گفت که استاد شهید سید قطب «رح» بیان کرده است ایشان می‌فرمایند:

«تقوا یعنی حساسیّت به گناه».

انسان چون به نوعی از مواد حساسیّت داشته باشد به محض ارتباط با بدنش دچار اختلالاتی می‌شود و به طور ناگهانی تنظیمات بدنش از هم می‌پاشد و جهت حل آن دست به اقدام می زند تا چنین اختلالی را رفع کند.

انسانی که در برابر ارتکاب گناه دچار چنین حالتی می‌شود و بدنش از خود عکس العمل نشان می‌دهد سعی در فاصله گرفتن از گناه و دور شدن از آن می‌کند چنین نیرویی که او را وادار به دوری از گناه می‌کند تقوا است و معنی لغوی تقوا هم همین است.

این همان زاد وتوشه ای است که خداوند آن را بهترین توشه معرفی کرده است:

«وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى»  بقره-۱۹۷

زهد وتقوا را گزیدم دین وکیش

ز آنکه می‌دیدم اجل را پیش خویش

عن معاذ بن جَبَل (رَضِیَ ٱللَّٰهُ عَنْهُ) أنَّ رسول اللهِ «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» قال:

«إتّق اللهَ حَیْثُ ما کنتَ وَأتبَعَ السیّئه َ الحَسَنه تمْحُها وَ خالِق الناسَ بخُلق حَسَن»

ترمذی از معاذ بن جبل روایت می‌کند پیامبر «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» فرمودند:

«هرکجا که هستید از خداوند بترسید وبعداز انجام هر گناهی کار نیکویی انجام دهید تا اینکه آثار گناه رااز بین ببرد وبا مردم با اخلاق نیکو و پسندیده رفتار کنید».

پیامبر خدا «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» می‌فرماید:

«هر کجا که هستید تقوای خدا داشته باشید، در تنهایی، در سختی، در اجتماع، در سختی و راحتی، در سلامتی وبیماری، در بیکاری و مشغولیت، در هر زمان ومکانی، چرا که خداوند در تمام احوال بر شما اشراف واطلاع دارد».

«مَا یَکُونُ مِن نَّجْوَى ثَلَاثَهٍ إِلَّا هُوَ رَابِعُهُمْ وَلَا خَمْسَهٍ إِلَّا هُوَ سَادِسُهُمْ وَلَا أَدْنَى مِن ذَلِکَ وَلَا أَکْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ مَا کَانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیَامَهِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»

مجادله-۷

« هیچ سه نفری نیست که با همدیگر رازگویی کنند مگر اینکه خدا چهارمین آنها است ونه پنج نفری مگر اینکه او ششمین ایشان و نه کمتر از این ونه بیشتر از این مگر اینکه خدا با ایشان باشد در هرجا که باشند، بعداً خداوند در روز قیامت آنان را از چیزهایی که کرده‌اند آگاه می‌سازد چرا که خداوند از هر چیزی با خبر و آگاه است».

تقوا یعنی چه؟

تقوا یعنی التزام و تعهد بر اوامر خداوند و دوری از منهیات او.

تقوای مذکور در قرآن دارای سه معنی است:

الف. خشیت وترس:

«وَإِیَّایَ فَاتَّقُونِ »     بقره-۴۱

و تنها از من بترسید.

«وَاتَّقُواْ یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللّه»        بقره-۲۸۱

و از روزی بترسید که در آن روز به سوی خدا باز گردانیده می‌شوید.

ب.اطاعت و عبادت:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ»  آل عمران-۱۰۲

ای کسانی که ایمان آورده‌اید آن چنان که خداوند شایسته اطاعت است او را اطاعت کنید.

ج.پاک کردن قلب از گناه:

این همان معنی واقعی تقواست:

»وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ»

وهر کس از خدا و پیغمبرش پیروی کند واز خدا بترسد واز مخالفت فرمان او بپرهیزد اینچنین کسانی به مقصود خود رسیده‌اند.           نور-۵۲

روایت است که یکی از دانشمندان روم با حضرت عمر ملاقات کرد وبه او گفت: در کتابتان آیه‌ای را یافتم که جامع تمام کتاب‌های آسمانی است.

حضرت عمر (رَضِیَ ٱللَّٰهُ عَنْهُ)  فرمود: آن آیه کدام است؟

گفت:

«وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ »

سپس گفت: ای امیر مؤمنان تفسیر آیه را آنگونه که فهمیده‌ام این است که: آن کس که با انجام فرایض از خداوند اطاعت کند وبا انجام نوافل از فرستاده‌اش واز گناهانی که در گذشته انجام داده است از خداوند بترسد (توبه کند) به طور قطع رستگار می‌شود و رستگار کسی است که او را از آتش دور و به بهشت داخل گردانند.

تا اینجا به طور مختصر در باره معنای تقوا سخن گفته شد وهمین کم هم بس است چون بحث بیشتر هر عالمی است و ما برای درک بهتر تقوا به روایاتی بسیار زیبا و عبرت پذیر اشاره می‌کنیم.

روایت اول:

روایت است که مردی نزد حضرت عمر (رَضِیَ ٱللَّٰهُ عَنْهُ)  آمد و گفت ای امیر مؤمنان از آنچه خداوند به تو بخشیده مرا بهره مند کن.

حضرت عمر (رَضِیَ ٱللَّٰهُ عَنْهُ) فرمود: آیا قرآن می‌خوانی؟

گفت: نه

فرمودند من به کسی که قرآن نخواند چیزی نمی‌بخشم، مرد رفت وبسیار کوشید تا اینکه قران را فرا گرفت.

حضرت عمر روزی او را دید، به او فرمود: چرا از ما دوری گرفته‌اید؟ مرد گفت: ای امیر مؤمنان دوری نگرفته‌ام ولی قرآن را فرا گرفتم و خداوند مرا از عمر و خانه‌ی عمر بی نیاز گردانید.

حضرت عمر فرمود: کدام آیه تو را بی نیاز کرد؟

«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب»    طلاق-۳و۲

گفت:

هر کس از خدا بترسد و پرهیز گاری کند خدا راه نجات را برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که تصور نمی‌کند روزی می‌رساند.

در باره‌ی این آیه روایاتی است:

پیامبر «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» به ابوذر فرمود: آیه‌ای را می دانم که اگر مردم آن را فرا می‌گرفتند آنها را بس است. سپس آیه را تلاوت کرد واینگونه تفسیرش کردند: از شبهات دنیا و سکرات مرگ و عذاب قیامت می‌رهاند.

و همچنین ابن مسعود می‌فرماید: بزرگ‌ترین آیه که گشایش در آن است آیه‌ی

«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب» است.

روایت دوم:

داستان عوف بن مالک یکی از یاران رسول خداست که یکی از فرزندانش به نام سالم اسیر شد عوف نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا دشمنان فرزندم را به اسارت گرفته‌اند و مادرش بی تابی می‌کند، چه دستوری می‌دهید؟

فرمودند: از خدا بترس و شکیبا باش و شما را به تکرار بسیار این جمله: «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» دستور می‌دهم.

عوف دستور پیامبر را به همسرش رساند. همسرش گفت: بله اطاعت می‌شود، وآن دو آنقدر این عبارت را تکرار کردند که خداوند  فرصت را برای فرزندشان مهیا کرد تا فرار کند و او در راه به گله‌ای گوسفند-چهار هزار راس-برخورد کرد که متعلق به مشرکینی بود که او را اسیر کرده بودند و او آنها را به مدینه آورد. و پدرش در مورد حلال یا حرام بودنشان از رسول سؤال کرد ایشان فرمودند حلال است وسپس این آیه نازل شد.

«وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجاً وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِب»

حضرت علی (رَضِیَ ٱللَّٰهُ  عَنْهُ)می‌فرماید: «تقوا یعنی ترس از خداوند و عمل به قرآن و قناعت بر روزی کم و آماده شدن برای روز مرگ و سفر آخرت».

وهب بن منبه می‌گوید: «ایمان عریان است و لباس ایمان تقوا و زینت آن شرم و حیا و بزرگترین سرمایه عفت و پاکدامنی است».

عمر بن عبد العزیز فرموده‌اند: «تقوای خدا نه به روزه‌ی روزانه، نه به قیام شبانه، ونه به هر دوی آنهاست، بلکه تقوای خداوند به ترک محرمات و انجام  واجبات است پس کسی که بعد از انجام این اعمال به وی خیری رسد به خیر بسیاری دست یافته است».

حسن بصری می‌گوید: «متقین کسانی هستند که از محرمات خداوند دوری کرده و واجبات او را انجام می‌دهند».

روایت سوم:

شخصی (کمیل نام) می‌گوید من روزی با حضرت علی (رَضِیَ ٱللَّٰهُ عَنْهُ)  می‌رفتم او به جنگلی رفت و متوجه قبرستانی شد فرمود ای اهل قبور، ای اهل پوسیدگی، ای اهل وحشت، وتنهایی چه خبر است ودر چه حالی هستید و فرمود خبری که ما داریم این است که بعد از شما اموالتان تقسیم شد، اولادتان  یتیم شدند وزنهایتان ازدواج کردند این خبری است که نزد ماست کمی از اخبار خود بگویید… بعد به من گفت کمیل اگر اینها قادر به پاسخ دادن بودند در جواب می‌گفتند که بهترین توشه تقواست این را گفته و به گریه افتاد.

اهمیت تقوا به حدی است که جانشینان پیامبر «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» را می‌بینیم آنگاه  که سپاهی را به سوی جهاد می‌فرستادند به آن‌ها می‌گفتند:

«شما را به تقوای خدا وصیت می‌کنیم».

این مسئله را در خطبه‌هایشان یادآوری می‌کردند واین کار تا امروز هم ادامه دارد و خواهد داشت.

به خاطر چنین اهمیتی بود که یاران پیامبر «صَلَّىٰ ٱللَّٰهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ» یکدیگر را بدان سفارش می‌کردند و آن را به یکدیگر یادآوری می‌کردند.

اللهمَّ اجْعلنا مِنَ المُتقین

منابع:

کتاب تقوای خدا، عبدالقادر شیخ ابراهیم

کتاب حکایات صحابه، مولوی کاندهلوی

تفسیر نور، خرمدل

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.